شقایقها برسنگلاخ
به قلم گلرخ قبادی
نویسنده معرفی کتاب: فرح
کتاب شقایقها برسنگلاخ، در عین نگارش ساده و روان ، پیچیدهترین مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بخشی از مردم ایران به نام خلق کورد را به رشته تحریر در آورده است. این اولین بار است که کتابی چنین منسجم به مبارزات مردم کردستان از پیش از قیام بهمن 57 تا سال 1390 پرداخته است.
قیام بهمن ماه 1357 به امید پایان نابرابری و ستمشاهی آغاز گردید، اما به دلیل عدم آگاهیهای تئوریک و عملی سازمانهای سیاسی خیلی زود قدرت به دست دیکتاتورهای اسلامی افتاد. در روزهای آغازین قیام سازمانهای سیاسی اعم از چپ و راست دمکرات برای پیروزی، از رهبریت خمینی دفاع کردند. در طی کمتر از یک ماه چهرهی واقعی این دیکتاتورآشکار گردید، اما متاسفانه سازمانهایی همچون حزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق اکثریت تا چندین سال به همکاری با رژیم سفاک جمهوری اسلامی به مثابه اهرم نابودی و مرگ هزاران مبارز زن و مرد در ایران ادامه دادند.
با آن که نویسنده از بحث تئوریک دوری نموده است، بیان تلخ واقعیتهای لحظه، لحظهی حضورش در تمام تشکلها،درگیریها و آوارگیها، پایههای بحث تئوریک مهمی را بنا نهاده است. و تمامی سازمانهای سیاسی فعال در آن دهه را به چالش کشیده است که شاید بسیاری از آن رهبران در حال حاضر در قید حیات نباشند، اما این دلیل بر عدم پاسخگویی دیگر رهبران و کادرها نمیگردد.
نویسنده در این کتاب خواننده را با چند وجهی بودن تاریخ مبارزات مردم کردستان، پیش و پس از قیام بهمن 57 آشنا مینماید. کوردها یکی از اقلیت های ملی در ایران هستند که در طول تاریخ همواره مورد ظلم و ستم قرارگرفتهاند. شاید یکی از دلایل این ستم مضاعف مرزهای مشترک اقوام کورد درایران، عراق، ترکیه وسوریه میباشد که همواره دولتهای منطقه از یکپارچگی آنها در هراس بوده و میباشند.
سنت، مذهب، عقب ماندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی همانطور که نویسنده در تمام 691 صفحهی کتاب به آن اشاره می کند، عوامل اصلی نظام مردسالاری در این منطقه میباشد. این نگاه مردسالارانه تنها معطوف به مردمان عادی نبوده و نیست. حتی فعالین سیاسی چپ نه تنها در رفع این نگاه تلاش نکرده بلکه خود نیز از آن تاسی کرده اند، و ما همچنان شاهد قتلهای ناموسی بسیاری در کردستان میباشیم.
زنان در کردستان همیشه پیشتاز مبارزات مردمی بودهاند. مادر گلرخ قبادی در دههی 20 و 30 شمسی با حمایت پدرش به تحصیل در تنها مدرسه شهرشان میپردازد و این شالوده ی آینده فرزندان دختر او نیز میشود. حمایتی که تا پایان حیات خود ادامه داشت.
نویسنده با توجه به این که فعالیت سیاسی خود را پیش از قیام بهمن 57 از طریق خواهرش گلریزقبادی آغاز کرده است، بدون قضاوت و پرداختن به مسائل تئوریک، مشاهدات خود را از ریشههای مردسالاری در احزاب کومهله و حزب دمکرات به درستی بیان مینماید. وی نقش مهم زنان در پشبرد اهداف این سازمانها در هر دو رژیم حاکم بر ایران را در طول کتاب به تفسیر با ذکر جزئیات که از اهمیت ویژه ای برخورداراست به نگارش در آورده است.
خانم قبادی در جای، جای کتاب به تحقیر،تمسخر و نادیده گرفتن زنان چه توسط حکام و چه توسط سازمانهای چپ اشاره مینمایند. از دیدگاه سازمانهای سیاسی، زنان تنها تدارکاتچی، جنس دوم و مبلغین اهداف سازمانها بودند.
نویسنده ضمن بررسی مبارزات و مقاومت مردم کردستان در برابر هجوم وحشیانه رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی چند ماه پس از به روی کار آمدنش به نکات بسیار ارزشمندی اشاره میکند، از مذاکرات محرمانه حزب دمکرات با سران نظام تا همکاری تمام و کمال حزب توده با رژیم خونخواری که کردستان را از زمین و هوا به گلوله بسته بود، طولی نمی کشد که با انشعاب سازمان چریکهای فدایی خلق، جبههی موسوم به چریکهای فدایی خلق(اکثریت) خط مشی حزب توده را در پیش گرفته و با همکاری صمیمانه با دیکتاتوربه نابودی دیگر سازمانهای سیاسی همت میگمارند. نویسنده به شیوایی و درستی لحظه، لحظه های این وقایع تاریخی را به رشته تحریر در آورده است و تمام زوایای پنهان و آشکار آن را در جای، جای کتاب در طول کشتار بیرحمانه ی مردم کردستان بیان میکند.
نکتهی قابل توجه دیگردر این کتاب، اشاره نویسنده به عدم اطلاع و ارتباط زنان مبارز کردستان با دیگر زنان مبارز در شهرهای دیگر به خصوص تهران میباشد.این عدم آگاهی در واقع دو طرفه بوده است، زنان مبارز تهران نیز چندان آگاهی از مبارزات زنان کردستان نداشتهاند. تنها گزارشهایی کوتاه به گوش زنان مبارز تهران میرسیده است. چنانچه سازمانهای سیاسی وقت این ارتباط دو سویه یا در واقع چند سویه را برقرار میکردند شاید این کار میتوانست بر نگاه مردسالارانه سازمانهای مستقر در کردستان تاثیر بگذارد. اگرچه نگاه جنسیت زده در سازمانهای سیاسی نسبت به زنان همواره وجود داشتهاست، زنان مبارز تهران به واسطهی پایتخت نشین بودن و آگاهی بیشتر، کمتر زیرباراین نظم پوسیده میرفتند. در اینجا باید به کوتاهی نقش رفقای سازمان کومهله که در آن زمان به تهران سفرمیکردند توجه خاص نمود که عامدانه ویا سهوا” گزارشی از مبارزات زنان تهران به زنان مبارزکردستان نمیدادند.
نویسنده در قسمتی از کتاب اعلام میکند یکی از زنان مبارز که از تهران به کردستان رفته بود به راحتی در ردهی بالای سیاسی پذیرفته میشود، اما این رده سازمانی توسط رهبران وقت حزب کومهله به زنان مبارزکورد که سالیان دراز در صفوف مبارزه بودند داده نشد؟!
نقش برجستهای که زنان مبارزکورد در زمان دو دورهی دیکتاتوری پهلوی و دیکتاتوری اسلامی داشتهاند، نفوذ در میان پایینترین اقشار جامعه چه از لحاظ اقتصادی و چه از نظر فرهنگی بوده، تشویق خانوادهها برای فرستادن دختران به مدرسه، گفتگوهای بلند مدت به جهت جلوگیری از ازدواج کودک دختران و آموزش خیاطی، بافتنی و غیره به زنان برای ایجاد اشتغالزایی و کسب در آمد مستقل برای عدم وابستگی مالی به همسرانشان بوده است.
گلرخ قبادی اصراربر پیشمرگه شدن و آموزش نظامی به زنان دارد. او در حرکتی شجاعانه، خود لباس مردانه پیشمرگه میخرد و میپوشد و در عمل به سازمان کومه له نشان میدهد که زنان همچون مردان میتوانند پیشمرگه شوند. این حرکت راه را برای دیگر دختران و زنان مبارز باز می کند و ایشان اولین پیشمرگه زن لقب میگیرد.
با تمام این تلاشها به دلیل ریشهی دیرینهی سنت ، پیشمرگه شدن زنان نتوانسته بر دیدگاه مردسالارانه تاثیرعمیقی بگذارد. اما در خواننده این تفکر را ایجاد می کند که چرا سازمانهای سیاسی چپ در عمل حاضر به پذیرش برابری حقوق زنان و مردان نیستند؟! یکی از فاکتورهای عدم موفقیت چپ در ایران همین نگاه مردسالارانه به زنان است که ریشه در مذهب دارد.
در پایان لازم است دو نکته در کتاب فوق تصحیح شود:
- درصفحهی 158 پاراگراف چهارم:
در اشاره به روزهای پایانی قیام 1357 نویسنده اشاره به حضورفعال سازمانهای مجاهدین خلق، چریکهای فدایی ، چریکهای فدایی منشعب ، افراد مسلح حزب توده نموده است.
لازم به ذکر است که در سازمان چریکهای فدایی خلق در اواخر سال 57، اوایل سال58 بخشی که به مشی چریکی معتقد بود از سازمان انشعاب کرد و نام چریکهای فدایی خلق( موسوم به گروه اشرف دهقانی ) را گرفت. انشعاب دوم سازمان چریکهای فدایی خلق در خرداد ماه سال 1359 رخ داد که به سازمان چریکهای فدایی خلق(اکثریت) و سازمان چریکهای فدایی خلق (اقلیت) منجر شد. در نتیجه در قیام سال 1357 انشعابی مبنی بر دو سازمان چریکهای فدایی خلق نبوده است.
- در صفحهی 487 پاراگراف دوم:
کومهله در تاریخ 20/1/59 در جزوهای نظرات و موضع خود را در مورد جنگ ایران و عراق منتشرکرد.
لازم به ذکر است که آغاز جنگ ایران و عراق در تاریخ 31/6/1359 بوده است.
فرح
27 آذر 1399